گذشته از این آقای لی هنگجی در سلسله مقالات جدید خود و در مصاحبه ها و کنفرانس هایش مرتبا از حزب کمونیست چین با علامت اختصاری "ح ک چ" بدگویی کرده و او را شیطان معرفی می کند و به تمسخر می گیرد و یا صفتهای زشتی به او نسبت می دهد. صرفنظر از اینکه رهبر چین که جلوی فعالیتهای او و پیروانش را در چین گرفته ، رفتار و سخنان آقای لی هنگجی با تعالیم این کتاب " فالون گونگ" در تضاد است و آنچنان به دشمن خود می تازد و او را شیطان خطاب می کند که گویی هیچ تعریف دیگری از شیطان در این عالم و در این مکتب وجود ندارد و شیطان اول و آخر در نزد این فرقه همان "ح ک چ " است

نکته بعد ایشان ادعا می کند که فالون را به انسانها داده. سئوال اینجاست که ایشان چگونه و با اجازه چه کسی این فالون ادعایی را به همه مریدان خود داده ؟ ما در جهانی زندگی می کنیم که علم و تکنولوژی حرف اول را می زند . سئوال اینجاست کدام دانشمندی تا به حال تخیلات و ادعاهای لی هنگجی را در مورد جسمی صلیبی شکل در "زیر شکم" که نامبرده ادعا دارد او به همه انسانها داده(!) و این جسم را باید با تمرینات تمرکز و ... بچرخانیم تا دنیا تزکیه شویم و خود و دنیا را اصلاح کنیم! کدام دانشمند تا به حال این موضوع را تایید کرده است؟رجوع کنید به کتاب فالون گونگ صفحات 57 و 58

"فالون را آزاد کردم و آن را در قسمت زیرین شکم شما کاشته ام" . فالون گونگ ص 58

برای وضوح بیشتر جملاتی را از کتابها ومقالات خود ایشان که در سایت درج شده می آوریم تا دیگر شبهه ای برای خوانندگان باقی نماند:

کتاب فالون گونگ – نکات اصلی برای پیشرفت بیش تر (1).

 "فقط فای بودا می تواند به طور کامل از اسرار عالم ، مکان و زمان و بدن انسان پرده بردارد". ص 7

"با تحمل کردن درد و رنج و انجام کارهای خوب می توان در بین توده های مردم تقوا ذخیره کرد". ص 7 "مردم در زمانها ی گذشته اجازه نداشتند از این اصل عالم( فای بودا) اطلاعی داشته باشند . آنچه مردم در گذشته تجربه کرده اند و آن چه بوسیله مذاهب آموزش داده شده فقط جنبه های ظاهری و پدیده های سطحی بوده اند".

 نکته :هجوم بر مذاهب و سطحی خواندن همه مذاهب. در جایی دیگر هم آورده "مذاهب دیگر فاقد کتاب بوده اند و مسیح هم کتاب نداشته و پس از مرگ او ، مریدانش سخنان او را گردآوری کرده اند"! و این نشانه عدم آگاهی او از مذاهب و ادیان می باشد.

"وقتی شخصی هر چیزی را به روشنی می بیند مثل اینکه شخصا در صحنه حضور داشته باشد به " کای گونگ " نایل شده و بیشتر از این نمی تواند عمل تزکیه را انجام بدهد زیرا برای او چیزی برای روشن بین شدن وجود ندارد ". ص 9

نکته:دیگر انگیزه برای پیشرفت باقی نمی ماند و یا فرد دچار غرور می شود و یا دچار یاس و این خلاف غریزه و ذات و بشر است. بر خلاف ادیان آسمانی و دین اسلام که همیشه جا برای تعالی و رشد وجود دارد و این جمله دقیقا متضاد و متناقض صحبتهای بعدی وی است.

 "همه شما بجز من ( لی هنگجی ) تزکیه کننده هستید". ص 18

"افرادی هستند که ادعا میکنند به کمال رسیده اند و یاوه هایی شبیه این می گویند. دیگر نیازی نیست که تمرین کرد یا دیگر نیازی نیست مطالعه کرد. اگر به کمال رسیده اید پس در آسمان پرواز کنید! و یک تصویر پر شکوه بودا را به ما نشان بدهید! اگر نیازی ندارید تمرین کنید آیا هنوز مرید من هستید؟ یک تزکیه کننده حتی در آخرین لحظه قبل از از اینکه به کمال برسد نمی تواند تزکیه کردن را متوقف کند". ص 24 کتاب نکاتی برای پیشرفت بیشتر (2)

سئوال اینجاست بالاخره می توان به کمال رسید در این مکتب یا خیر؟!

"فای بودا می تواند انسانها را نجات دهد . پرده از راز جهان هستی ، زندگی و علم و دانش بردارد. فای بودا سرشت عالم است. عاملی است که منشا ماده را به وجود آورده و دلیلی برای پیشرفت جهان است". ص 18

نکته: تعریف مبهم است

 "رن – بردباری- تحمل کردن، کلید شین شنگ است . تحمل کردن بطوری که کاملا بدون خشم و شکایت باشد بردباری یک تزکیه کننده است".ص 19

کارما = نیروی اهریمنی ( شر)

"انسان بعد از مرگ دوباره به این نیا باز می گردد. در هر مرحله که می میرد و دوباره باز میگردد با خود مقداری کارما از زندگی قبلی می آورد و رفته رفته این کارماها موجب بیماری می شوند. استفاده از داروها کارما را به داخل بدن می فرستد و جراحی نیز کاری از پیش نمی برد... .انسانهای امروزی با کارما روی کارمایی دیگر قرار دارد به این مرحله آمده اند و علاوه بر کارمای بیماری انواع دیگر کارما را دارند که موجب سختی ها ، عذاب ها و تنش ها در زندگیشان می شود. و درک نمی کنند که درحال باز پرداخت کارمای زندگی گذشته خودشان هستند. برای ما تزکیه کنندگان غیر از کارمایی که استاد ( لی هنگجی) از بین برده است هنوز هم مقداری را باید خودمان پرداخت کنیم". ص 20 و 21

نکته اول اعتقاد به تناسخ است و نکته بعد اینکه استاد چطور با ندیدن اشخاص و شاگردان در مناطق دور دست کارمای آنها را از بین برده است؟

"چیزهایی که باید تزکیه کنندگان از آن دوری کنند : پول ، ثروت ،شهوت ، شهرت است." ص 22 "کسانی که به علاقه خانوادگی وابسته هستند بطور قطع در آتش آن خواهند سوخت. گرفتار آن شده و به وسیله آن عذاب می بینند". ص 22

این سخنان به صراحت تهدید بنیان خانواده است.

علیرغم آنکه در وب سایت این آیین آمده است که دلیل مخالفتهای دولت چین یا حزب کمونیست چین با استاد لی هنگچی و فالون گونگ این است که فالون گونگ به خدای یکتا اعتقاد دارد ولی هرگز در سراسر کتاب سخن از یک خدا و خدای یکتا و حتی اثری از توحید دیده نمی شود . همیشه لفظ خدایان و چندین خدا در کتاب دیده شده و در مواردی استاد خود را خدا می داند. به شواهد زیر توجه کنید:

"حزب کمونیست اعتقاد داشتن فالون ‌گونگ به خدا را تهدیدی در برابر مشروعیت رژیم کمونیستی تلقی می‌کند."

جمله بالا عینا از وب سایت این جماعت در بخش دلایل سرکوب فالون دافا آورده شده است.

 "کتاب فا سرشت عالم را معرفی می کند و تجلی واقعی فای عظیم بوداست. این چیزی است که من در اصل داشتم که بعد از رسیدن به روشن بینی از طریق عمل تزکیه آن را به یاد آوردم و سپس آن را به زبان انسان معمولی، عمومی کردم و آن را به شما و هم چنین آنهایی که در آسمان هستند آموزش دادم که به وسیله آن عالم توسط فا اصلاح می شود". ص 25

نکته: کجای این کلمات و جملات توحید و اعتقاد به خدا را منعکس می کند؟

 "در حقیقت چیزهایی که توسط چندین استاد در این زندگی به من داده شده است نیز چیزهایی هستند که من عمدا چندین دوره زندگی قبل برای آنها ترتیب داده ام که به دست بیاورند، زمانی که وقت به خصوص از پیش تعیین شده فرا رسید، این چنین ترتیب داده شد که آنها آن چیزها را به من بدهند به طوری که بتوانم فای خود را در تمامیت خودش به یاد بیاورم. بنابراین بگذارید به شما بگویم این کتاب فا نه تنها توسط آنهایی که در سطح انسان هستند ، بلکه توسط موجودات در سطوح بالاتر نیز مطالعه می شود. به خاطر اینکه محدوده وسیعی از بدن کیهانی از سرشت عالم منحرف شده است، باید توسط فا اصلاح شود ". ص 26

تعلیمات ایشان را موجودات دیگر در فضا هم می خوانند البته طریقه ارسال کتابها را به اقصی نقاط کیهان نگفته اند ؟! البته در همین صفحه و چند سط قبل ایشان اظهار کرده اند که کتابشان را چندین بار ویرایش و بازبینی کرده اند و پس از کتاب جوان فالون و فالون گونگ دو کتاب جوان فالون یک و دو را بر آن اضافه کرده اند و چنین گفته اند:

 "شاید برخی خوانندگان بگویند که جوان فالون 2 شکل نوشتاری متفاوت دارد و متحیر و هاج و واج شوند! این به این خاطر است که این چیزهای انسان عادی نیستند!جلد دوم برای نسل ها آینده است تا نهایت فساد بشریت امروزه را یاد بگیرند."

 نکته: کلام ایشان کلام انسان عادی نیست بنابراین اگر شما چیزی نفهمیدید از این اراجیف خیلی زور نزنید . آیندگان خودشان خواهند فهمید!

"هنگامی که فا را آموزش دادم ازهیچ نوشته یا مطلب دیگری استفاده نکردم به جز یک تکه کاغذ در باره آنچه به شاگردانم می آموختم! اکنون به شما می گویم که دافا به من لی هنگجی تعلق دارد. برخی گفته اند که کتاب را به کمک این و آن نوشته ام و در نتیجه دافا را تضعیف کرده اند."

نتیجه: بطور غیر مستقیم علت تغییر زبان و نوشتار در جوان فالون 2 مشخص شد. قطعا کس دیگری نوشته است و یا ایشان از افرادی کمک گرفته اند. این نوع دفاع کردن دقیقا مثل این می ماند که کودکی از کیف پدر یا مادر خود چیزی را برمی دارد و هنگامی که والدین او متوجه می شوند با دستپاچگی میگوید قسم می خورم این را از کیف شما بر نداشته ام !

اصلاح شخصیت فرد

"بعد از تزکیه عمیق دافا مریدان زیادی به روشن بینی نائل شده اند آنها می توانند صحنه های واقعی و درخشان و با شکوه را در بعد های دیگر ببینند. مریدانی که روند روشن بینی را تجربه می کنند آنقدر هیجان زده می شوند که بدن های قانون من را استاد دوم می نامند. این یک درک اشتباه است. بدن های قانون تصویر آشکار خردِ در همه جا حاضِرِ من هستند و یک موجود زنده مستقل نیستند. برخی دیگر فالون را استاد فالون می نامند. این مطلقا اشتباه است. فالون شکل آشکارِ دیگرِ سرشتِ قدرتِ فایِ من و خرد دافا است". ص 30

احساسی که با خواندن این جملات دست می دهد :خود شیفتگی و خود محور بینی و خود برتر بینی وادعای خدایی است. شما چه برداشتی می کنید؟ در کتاب جوان فالون در صفحات 57 و 58 فالون را شکلی شبیه – علامت نازیسم- و طلایی رنگ می داند که در زیر شکم افراد وجود دارد و چرخش آن در جهت عقربه های ساعت موجب تزکیه شخص و در خلاف عقربه های ساعت موجب تزکیه و نجات موجودات دیگر می شود! البته فالون را هم استاد لی هنگ جی به کل انسانها داده است و ما موظف هستیم این فالون را با تعلیمات ایشان و انجام حرکات روزانه بچرخانیم و بچر خانیم تا دنیا و فا اصلاح شود!

 "اگر بشر استاندارد اخلاقی را رعایت نکند اجتماع وارد هرج و مرج و غیر قابل کنترل می شود و فجایع طبیعی و بلایای ساخت دست بشر به وجود می آیند". ص 32

"مذهب نمی تواند با فعالیت های سیاسی آمیخته شود . قدرت چیزی است که مردم عادی در تمنای آن هستند و شهرت یک مانع بزرگ برای رسیدن به کمال است ...و این فرد مجبور می شود به تدریج رهبر یک مذهب اهریمنی شود. اگر آنها در امور سیاسی داخل شدند جدی ترین فساد اصول آسمانی است. فالون دافا یک مذهب نیست و به منظور تزکیه موجودات آسمانی آموزش داده می شود". ص 36 سال 1996

"در فعالیتهای سیاسی درگیر نشوید و در امور حکومت دخالت نکنید. تزکیه کنید و نیک خواه و مهربان باشید". ص 37 همان سخنرانی سال 1996

در مقالات متعدد دیگر بعد از سال 1999 این حرکت رنگ سیاسی به خود می گیرد تا انجا که صریحا می گوید :

 " از آنجا که مریدان دافا مسئول نجات تمامی موجودات در این لحظه حساس تاریخ هستند، بهترین تلاشتان را ارائه دهید. پس بیایید پیش برویم و با اطمینان از" سیاسی شدن" استفاده کنیم تا آزار و شکنجه را افشا کرده و موجودات ذی شعور را نجات بدهیم"! نامه 21 فوریه 2007 موضوع : درباره سیاسی شدن

چرخش 180 درجه از قوانین اصلی فالون دافا که شهرت و سیاسی شدن را مانع می داند و تناقض آشکار در گفتار و رفتار!

"آشکار کردن دافا برای موجودات انسانی در حال حاضر بزرگترین رحمت نسبت به آنهاست. این چیزی بی سابقه در میلیاردها سال است. تغییر دادن فا گناهی عظیم است و بی نهایت خطرناک... آیا متوجه نشدید که در سالهای اخیر برخی شاگردان ناگهانی مردند؟ برخی از آنها دقیقا به خاطر همین مردند که سعی داشتند فا را تغییر دهند. بدانید خدایان محافظ بیشماری در سطوح مختلف وجود دارند که ماموریت آنها حفاظت از فا است. اگر فا را عوض کنید به سطح عادی تنزل پیدا کرده و هیچ کسی شما را محافظت نخواهد کرد. بی فایده است و در جستجوی محافظت از طرف سایر بوداها ، رائو ها و خدایان باشید زیرا آنها شخصی را که به فا آسیب بزند محافظت نخواهند کرد". ص 38

در صفحات 47 و 48 موضوع گفتگوی استاد با یک موجودی که در اثر تزکیه خدا شده است را می خوانید که از استاد می خواهد به مریدان تخفیف بدهد و بگذارد آنهایی که نمی توانند پیشرفت کنند در سطح بشر باقی بمانند چون خدا شدن سخت است! و استاد نیز کما بیش قبول دارد و می گوید آنها حتی در دوره های بعدی انسان نیز نخواهند بود!.

 جلسه پرسش و پاسخ آوریل 2007 – نیویورک منهتن

 "مرید: در آینده فقط دافا و زبان چینی وجود خواهد داشت آیا درست است که کودکان متولد شده را به مدرسه نفرستیم و فقط دافا و زبان چینی را به آنها بیاموزیم؟

پاسخ : امور آینده بر عهده مریدان دافا نیست که مراقبت کنند چرا که آن زمان استاد به تنهایی خواهد بود که به امور رسیدگی کند". ص 11

بطور ضمنی با تایید این مطلب که در آینده فقط مذهب دافا و زبان چینی وجود خواهد داشت و بقیه ادیان را نفی می کند و می گوید که در دوره های بعدی حیات استاد ( خدا) هست که امور را مرتب کند! شمانگران نباشید!

 "وقتی اهریمن ما را آزار می دهد آن را گزارش می کنیم . ما چیزی نداریم که از آن خجالت بکشیم . آنچه به عموم نشان می دهیم پلیدی ح ک چ است. اهریمن را هر کجا که می شود افشا کنید". ص 11

تناقض آشکار با صبر و بردباری و نکته دیگر اینکه اهریمن هیچ تعریف و کار دیگری ندارد الا شکنجه مریدان دافا در چین و اهریمن همان حزب کونیست چین و رهبران آن است.

"مرید: مریدان دافا با عهد و پیمانی که با استاد بستند به این دنیای بشری آمدند. اگر در این حیات زندگی که در توهم بشری به سر برده می شود یک مرید راهی را که پیمان بسته بود نپیماید آیا او هنوز راه تزکیه ای را که او را به کمال هدایت می کند دارد؟ کودکان چطور؟

پاسخ: اگر موجودی عهد و پیمانش را بشکند آسمان آن را موضوعی جدی می داند . البته اگر زمانی که مریدان دافا شکنجه و آزار می شوند او اهریمن را دنبال نکرده باشد و در شکنجه و آزار مریدان شرکت نکرده باشد و در ضمن قادر به شناختن دافا بوده باشد، پس حداقل مجاز خواهد بود برای دوره بعدی باقی بماند". ص 11

من که یادم نمی آید با ایشان قبل از تولد عهد بسته باشم شما چطور؟ ایشان اجازه می دهند که مریدانشان چند دوره در این جهان زندگی کنند یعنی پس از مرگ دوباره متولد شوند به این دنیا بیایند و زندگی کنند!- آیا این ادعای خدایی نیست؟

"در سالهای اخیر ح ک چ پلید در رسانه ها دروغ های را سر هم کرده و مداوما از من بدگویی می کردند و هر نوع دروغی را می بافتند البته همه آنها از بدترین گناهان بودند. آن گناهی که غیر ممکن است بتوانند جبران کنند. این را در آینده خواهند فهمید. اما من هرگز به هیچ یک از آنها گوش نکرده و یا نگاه نکرده ام".ص 16

نکته مهم : تعریف گناه کبیره هم معلوم شد!

 "مرید: خدایان مداخله گر در جمله " خدایان مداخله گر را در سه قلمرو که دستی در مزاحمت و مداخله با اصلاح فا دارند کاملا نابود کنید" چیست؟

پاسخ: خدایان مداخله گر، نیروهای کهن و تمام آنچه به طور منفی بر دافا تاثیر دارند می باشد". ص 16

"مرید: مذاهب رسمی در تاریخ دیگر نمی توانند برای تزکیه راهنما باشند و آنها در حال مداخله و مزاحمت با اصلاح فا هستند آنها را چگونه باید در نظر بگیریم؟ ( نابود کنیم؟)

پاسخ: شما نباید با مذاهب برخورد مستقیم بکنید ! اگر فردی بخواهد تزکیه کند آن وقت با او در باره دافا صحبت کنید و حقایق را برایش بگویید . لازم نیست شما به طرف آنها بروید . منتظر بمانید آنها به سوی شما می آیند". ص 16

در این قسمت بطور صریح بر مذاهب می تازد و دعوت به نابودی آنها میکند. اما نه بطور مستقیم ! بلکه کم کم و با شعارهای براق از قبیل فالون دافا با مذاهب مخالف نیست و مذهب نیست و فقط با حرکات ورزشی به تزکیه می پردازد ...اما کم کم پایه های مذاهب را سست کنید چرا که آنها مزاحم اصلاح فا هستند! می توان گفت یک حرکت مذهبی و سیاسی و یک حقه کثیف است و متاسفانه پیروان این حرکت به خیال اینکه حرکت سیاسی نیست دنبال آن راه افتاده اند و از آن با چه سر سختی دفاع می کنند!

"مرید: برای مریدی که در بستر مرگ است چه کاری می توان انجام داد؟

پاسخ: بهترین چیز این است که برای او فا را بخوانید! راجع به مریدان دافای من که در نتیجه شکنجه و آزار کشته شدند و یا به خاطر اینکه وسط نیروهای کهن در این دوره زمانی از دنیا رفتند همه آنها به کمال رسیده اند"! ص 16

"تمامی کیهان به طور جدی و مشتاقانه در حال تماشای این اصلاح فا هستند و سه قلمرو به خاطر اصلاح فا آفریده شده اند. تمامی موجودات در طی دوره طولانی تاریخ تماما برای اصلاح فای امروز در انتظار بودند! اگر کسی در حال شکنجه با شهامت بگوید که " فالون دافا خوب است" و بدون انجام دادن هیچ کار دیگری، این شخص واقعا به مکان اصلی خود باز خواهد گشت و او به فا اعتبار بخشیده و قطعا یک موجود الهی خواهد شد".

"موجودات غیر قابل شمارش و بی شماری در کیهان در حال تماشا کردن مردم دنیا هستند! و در هر ذره هوا چشمهایی وجود دارد و همه آنها در حال تماشا کردن همه چیز هستند. زیرا اینجا نقطه کانونی اصلاح – فا است و اموری که در اینجا اتفاق می افتد بر آینده تمام موجودات کل کیهان اثر میگذارد. چشمان انسان نمی تواند اینها را ببیند اما خدایان بی شماری با جدیت و دقت در حال تماشای سه قلمرو هستند".ص 19

نکته : خود شیفتگی – خود مرکز و خود محور بینی- موجودات جهانهای دیگر کی وقت می کنند اصلاح فا کنند اگر همه وقت خود را به تماشای زمینیان می گذرانند؟ اصلا مگر بیکار هستند؟ نکته بعد خدایان بی شمار نه خدای واحد! نکته سوم چشم انسان نمی تواند این واقعیتها را ببیند . پس استاد حتما موجودی برتر و خدا هستند که اینها را دیده اند و گزارش کرده اند- باز هم ادعای خدایی.

همچنین در صفحه 19 تاکید زیادی بر آموزش کودکان و تعلیم شعر ها و قوانین فا به آنها دارد و این البته مخالف ادعای اختیاری بودن انجام تمرینات است و اینکه گفته اند پیروی از فالون دافا اجباری نیست! و هر کس باید خودش با اختیار به سوی آن برود پس حق ندارند کودکان را تا قبل از اینکه به سن رشد برسند اجبار کنند بلکه باید فرصت بدهند آنها خود انتخاب کنند. تناقض آشکار